تقدیم به عزیزی که مشکلاتم رابااو سهیم کردم ودر همین جااز او قدردانی میکنم،باافتخار هم می گویم اینها ثمره زحمات اوست
((ان المومن اشد من زبر الحدید ان زبر الحدید اذا دخل النار تغیر وان المومن لو قتل ثم نشر ثم قتل لم یتغیر قلبه ))(سفینه البحار،جلد اول)
افراد باایمان از قطعات آهن محکمترند ،چه اینکه :آهن هنگامی که وارد آتش شود ،تغییر میکند،اما مومن اگر کشته شود وسپس زنده گردد وباز کشته شود ،تغییری در روحیه او پیدا نمیشود .
وقتی فکر میکنم زندگی سراسر مجموعه ای از مشکلات ومسایل پیچیده به خوداست وماها در مقابله باآن مشکلات با روحیات مختلفی که داریم چه عکس العملی نشان میدهیم؟فقط خواندیم ومیدانیم افراد کم استقامت بزودی در برابر آن زانو میزنند وصبرشان را تمام شده میبینند واز میدان فرار میکنند ،اما آنها که در پرتو ایمان ،فقط ایمان استقامت دارند به هیچ وجه تسلیم انبوه مشکلات نمی گردند واگر هم مشکلات انها را تسلیم کند چون ایمانشان به انها این اجازه را داده که در همه کارها از او مدد بگیرند از هیچ تلاش وکوششی بی حرکت نمی نشینند واز حوادث نمی هراسند وسرانجام پیروز می شوند
رندی وعاشقی وهمت ایامم بود
شیوه ای گر کند آن عهد پریشان ،دم نزنم
آنها میدانند در راه اطاعت فرمان خداوند ،درراه پرهیز ودوری از گناه ودرراه سربلندی وعظمت همیشه
موانعی وجود دارد ورسیدن به این افتخارات نیازمند به فداکاری وایستادگی در برابر هوس های سرکش ودر برابر مشکلات است .
تاحالا شده بریم تو مجلس خدا وبگیم خدایا آنقدر هم قبولت ندارم ؟خوب،به نظر شما چه کسانی این حرف رو میززنند ؟کسانی که امید به خدا در کنه زندگیشون از بین رفته ،الان اگه به ما بگن خدا میخواد ما رو از مستشهدین امام زمان قرار بده چه عکس العملی نشان میدهیم ؟اولین چیزی که خود من میگویم ،میگم :ای بابا من که پروندم خیلی سیاهه ،تازه اگرشم خدا بخواد وپرونده من رو سفید کنه ،لیاقتش رو ندارم .
اینجاست که بزرگان میگن اینها همه امید نداشتن به خداست وامید نداشتن به خدا هم یعنی اینکه خدا رو قبول نداریم که هر کاری از دستش بر می یاد پس باید به خدامون در همه مراحل امیدوار باشیم که اگه نداشته
باشیم ،یه طورای به اون بی احترامی کردیم
حجاب چهره جان میشود غبار تنم خوشادمی که از آن چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای من خوش الحانیست روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
عیان نشد که چرا آمدم ،کجارفتم دریغ ودرد که غافل زکار خویشتنم
من از بهترین دوستم یاد گرفتم که تنها بندگی خداست که هرچه بیشتر بشه عزت آوره ومیشه با یه هدف خالص ،ادامه راه داد وتمام مشکلات رو زیبا دید
ایکاش در چشمهایت تردید را دیده بودم یااز همون روز اول از عشق ترسیده بودم
انگار پی برده بودی دیوانه ات گشته ام من تو عاشق من نبودی ودیر فهمیده بودم
تو اهل آن دور دستی من یک اسیر زمینی عشق زمین وافق را ایکاش سنجیده بودم
همیشه پایدار باشید وشاداب .یازهرا