• وبلاگ : دم مسيحائي
  • يادداشت : مارالِ سربزيرِ هجومي كه گمشده!
  • نظرات : 26 خصوصي ، 48 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    بوووس
    پاسخ

    سلام فاطمه‏جان! واقعا به زحمت زيادي افتادي براي نقدم. ممنونم فقط. راستش درسته نميشه توي چيزي راه رفت يا كلمه ي جنس دامن رو توي دنياي واقعيمون نداريم يا شايد نشه تصور كرد كه سرما بر چشم‏هاي تب‏زده حريف مي‏شه و حتي مگر ميشه به جان هم چيزي خوراند؟ اصلا ابليس تر هم به قول خودت شايد يه نوع حشو باشه يا حتي بي معني و شايد لحظه اي رو نتوني تصور كني كه به خوشه‏ي گندم شبيه باشه ولي علاوه بر اينكه پي مي برم طرز فكرام به‏گونه اي با جامعه ي بيرونم فرق داره به نتيجه ي ديگه اي هم ميرسم ، اينكه تو شعرام، به روياهاي دست نيافتني‏ام فكر ميكنم. تمام اين جملات و توصيفات غيرواقعي از نظر شما درست بوده، ولي براي من عين واقعيت هستند و قابل لمس. ولي حتما سعي ميكنم كه به ارتباطات عمودي بيشتر فكر كنم و سعي كنم كه اين اشكال رو حداقل نداشته باشه ولي استفاده از نمادهاي شخصي رو متوجه نشدم. شايد در نقد شعرهاي ديگه، كه زحمتش رو بكشيد، بيشتر بفهمم.دوسِت دارم و مشتاق ديدارت و همچنين امام زيبايي كه زير سايش، داري روزانه هايت را سپري ميكني.

    1)) سلام دوباره

    حالا براي نقد اين شعرت اومدم

    نقد شديد بد:

    1-وزن دوري خيلي طولاني كه انتخاب كرده بودي يه ضربه ي جبران ناپذيري رو به كارت زده بود

    16 ركن بايد بري تا بعد مثلا به يه قافيه ي (خط) برسي. خيلي كار رو پايين مي كشه. آدم قافيه ات رو به كلي يادش ميره و اصلا گم مي كنه. ازين به بعد تو انتخاب وزنت بايد بيشتر دقت كني. حالا ديگه من به اين گير نمي دم كه از نظر محتوايي اين طولاني بودن به درد خورده يا نه!!

    2-تركيب هاي وصفي: تخت سكوت. خوشه گندم. گندم صبر-كنعان زندگاني . خسوف سرد گناه و...خيلي زياد بودند مخصوصا اول شعر.بهتره كه يك گام بالاتر بري از تركيب وصفي و از استعاره و نماد و نمادهاي شخصي استفاده كني.

    3-دوگانگي زباني: گر-زندگاني- بار دگر- چه ها-مي ربود- ابليس و ... توي اين شعر كه مخ و زوركي و ... دارد اصلا جايي ندارند و جوري هم آورده نشده كه مثلا برداشت بشه تعمديه و قصد مسخره كردن داشتي يا...اينهارو حتما عوض كن!

    4-از لحاظ محتوايي و ضعف تاليف ها: ارتباطات عمودي كار خيلي ضعيف بودند. حتي در يك بيت هم ارتباطات معنايي به سختي كشف مي شد يا نمي شد. مثلا ارتباط ابليس و خوراندن سيب با كنعان و تخت سكوت و ...

    ، (ابليس‌تر به‌جان تو سيبي خورانده‌ام) مگر به جان هم مي شود چيزي خوراند؟ چرا ابليس تر؟ اصلا ابليس تر يعني چي؟

    لحظه اي كه به خوشه گندم شبيه بود؟ نمي توانم لحظه اي را تصور كنم كه شبيه خوشه باشد. تازه بعد ربطش بدهم به اسپند دود كردن آن هم دوبار و بعد رقصيدن آنهم بدون ترس از اتل متل. اصلا اين اتل متل اينجا چه كاره است؟

    5- آوردن كلمات بدون پشتوانه ي قبلي يا ارجاع بعدي: مثل خيلي از كلمات.

    خيلي از مسايلي كه مطرح شده فقط مطرح شده و هيچ كاركرد ديگري از آن گرفته نشده مثل همان اتل متل . دلتا- سه شنبه ها- 8 سال- كنعان- حتي كليدر كه فقط در يك بيت جداگانه و انگار جدا از كل شعر توضيحاتي راجع به آن داشتيم و بعد...

    كابوس- تنگ ماهي-

    2))

    6- (ابليس ِ مُردن است) معني اين يعني چي؟

    7- چهار مسلما بايد (چار) نوشته شود كه...

    8- (خاطره‌اي مَست و آبَکي) گذاشتن صفت هاي نامناسب براي خاطره

    9-(ترس دلي) تركيب مناسبي نيست.

    5/9- چيغم نديده اي (را) مفعولي حذف شده كه جزو ايرادات شعر است

    10-جمله ي اول و دوم داخل [ ] جمله هاي بدون فعلي هستند كه فعل بدون هيچ قرينه اي حذف شده و از طرفي تصوير هم نيستند . جمله هاي ناتمامي هستند كه با كمي تخفيف مي شد بعدش سه نقطه گذاشت

    11- (سَر تا به پاي) به حشو است

    12- وقتي براي دومين بار مي گوييد (داري دوباره روي مخم راه مي روي) اينجا ديگر دوباره معنايي ندارد و حشو است چون اول هم گفته ايد (دوباره) پيشنهاد من اين است كه اول راه برود براي بار دوم دوباره آورده شود يا بالاخره تغييري ايجاد شود. تازه اينبار توي مخ راه مي رود . اولا كه توي چيزي راه رفتن زياد جالب نيست مخصوصا مخ باز اگر جمجمه بود با توجه به فضاي خالي كه مي شود برايش تصور كرد بهتر بود. باز هم (دوباره) مشكل آفرين است

    13- براي رقصيدن هم ايت اتفاق مي افتد اما كم رنگ تر

    14-دوباره کسي جنس دامنم کبريت مي‌کشيد که سرما حريف شد، بر چشم‌هاي تب‌زده) جنس دامن كسي كبريت كشيدن؟؟ يعني چي؟ مشكلم با جنس دامن است. كه اصلا كاربردي درين جا ندارد و يك تركيب اضافي است. (كه در آن موقع) سرما بر چشم هاي تب زده حريف شد. – كدام چشم هاي تب زده؟ - سرما بر چيزي حريف نمي شود . حرف اضافه ي حريف شدن (با ) است. – و اصلا اين حريف شدن چه ربطي به كبريت كشيدن دارد كه (كه) آورده شده

    15- و تازه بايد تمام اينها را بايد ربط بدهيم با (شانس بد) و (ربودن عشق) و همچنين با قسمت بعدي يعني جمله ي خبري نامفهوم (ابليس مردن است) . واقعا خودت اين كار را مي تواني بكني.؟ اگر مي تواني براي من هم توضيح بده! شايد ازين سردرگمي دربيايم!

    16- يک تن ميان «دست مني توي دستِ تو». اين جمله را هم نتوانستم تصور كنم. دست يك عدد من توي دست تو است و يك تن يعني يك آدم ميان اين ماجرا است . يعني پاي يه بچه وسطه؟؟ J

    سلام عزيزم

    اين حرفا چيه خانومي؟

    من تازه پيغامت رو ديدم

    ايندفعه ديگه واقعا مي نقدم

    واقعني واقعني به خدا!

    سلام دوست خوبم

    مدتهاست كه خدمت نرسيدم و عرض ادبي نكردم

    اميدوارم موفق و تندرست باشيد

    يا حق

    سلام

    ممنونم بابت حضورتون و لطفتون.

    با سژاس فراوان

    بسم الله النور...

    السلام عليكم...

    موضوع:حق و حقيقت...حقيقت نگار بروز شد...مهم...

    http://smelg14la.parsiblog.com/845212.htm

    يا حق با حق تا حق...

    + گنجي 
    با يه کار از دوستان فقط اعلام وجود کرديم سر بزنيد
    + سيد مهدي موسوي 

    شعرت را فردا در سايت آدم برفي ها ببين

    البته به خاطر وزن چند تا تغيير كوچولو دادم...

    با تشکر از محبت شما در ارسال بيت درخواستي غزل مشترک آماده شد . حتما سري بزنيد و نظر بدهيد .

    سلام

    اين ايام و اين دهه خيلي التماس دعا دارم.

    يا علي.

    ممنون كه كلبه ي محقرم رو صفا مي دهيد .ببخشيد كه دير خدمت رسيدم ،‏ حال خوشي نداشتم

    شعرتون زيبا بود هر چند ريتم خيلي سختي داشت و بايد چند بار مي خونديش تا وزن شعر رو دست مي گرفتي اما كار سنگيني بود .مخصوصا بيت اول ادم رو پاگير ِ شعر مي كرد

    يا عشق

    سلام وعرض ادب

    سلام خانم ملاتبار

    كار رو فعلا سر سري خوندم

    بايد سر فرصت بيام و بخونمش

    ولي در خوانش اول كار خوبي بود.

    بر مي گردم

    يا علي

    + بهزاد بهاد ري 

    از لحاظ ساختاري كار خوب بود و اين لايه هاي تو در تو اگر بگره مي خورد به نماد هاي امروزي تر مي تونست تاثير گذار تر باشه .

     <      1   2   3   4      >