• وبلاگ : دم مسيحائي
  • يادداشت : مارالِ سربزيرِ هجومي كه گمشده!
  • نظرات : 26 خصوصي ، 48 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    2))

    6- (ابليس ِ مُردن است) معني اين يعني چي؟

    7- چهار مسلما بايد (چار) نوشته شود كه...

    8- (خاطره‌اي مَست و آبَکي) گذاشتن صفت هاي نامناسب براي خاطره

    9-(ترس دلي) تركيب مناسبي نيست.

    5/9- چيغم نديده اي (را) مفعولي حذف شده كه جزو ايرادات شعر است

    10-جمله ي اول و دوم داخل [ ] جمله هاي بدون فعلي هستند كه فعل بدون هيچ قرينه اي حذف شده و از طرفي تصوير هم نيستند . جمله هاي ناتمامي هستند كه با كمي تخفيف مي شد بعدش سه نقطه گذاشت

    11- (سَر تا به پاي) به حشو است

    12- وقتي براي دومين بار مي گوييد (داري دوباره روي مخم راه مي روي) اينجا ديگر دوباره معنايي ندارد و حشو است چون اول هم گفته ايد (دوباره) پيشنهاد من اين است كه اول راه برود براي بار دوم دوباره آورده شود يا بالاخره تغييري ايجاد شود. تازه اينبار توي مخ راه مي رود . اولا كه توي چيزي راه رفتن زياد جالب نيست مخصوصا مخ باز اگر جمجمه بود با توجه به فضاي خالي كه مي شود برايش تصور كرد بهتر بود. باز هم (دوباره) مشكل آفرين است

    13- براي رقصيدن هم ايت اتفاق مي افتد اما كم رنگ تر

    14-دوباره کسي جنس دامنم کبريت مي‌کشيد که سرما حريف شد، بر چشم‌هاي تب‌زده) جنس دامن كسي كبريت كشيدن؟؟ يعني چي؟ مشكلم با جنس دامن است. كه اصلا كاربردي درين جا ندارد و يك تركيب اضافي است. (كه در آن موقع) سرما بر چشم هاي تب زده حريف شد. – كدام چشم هاي تب زده؟ - سرما بر چيزي حريف نمي شود . حرف اضافه ي حريف شدن (با ) است. – و اصلا اين حريف شدن چه ربطي به كبريت كشيدن دارد كه (كه) آورده شده

    15- و تازه بايد تمام اينها را بايد ربط بدهيم با (شانس بد) و (ربودن عشق) و همچنين با قسمت بعدي يعني جمله ي خبري نامفهوم (ابليس مردن است) . واقعا خودت اين كار را مي تواني بكني.؟ اگر مي تواني براي من هم توضيح بده! شايد ازين سردرگمي دربيايم!

    16- يک تن ميان «دست مني توي دستِ تو». اين جمله را هم نتوانستم تصور كنم. دست يك عدد من توي دست تو است و يك تن يعني يك آدم ميان اين ماجرا است . يعني پاي يه بچه وسطه؟؟ J