• وبلاگ : دم مسيحائي
  • يادداشت : من خودم را به باد مي‏دادم
  • نظرات : 28 خصوصي ، 62 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     

    محكوم بودن چيز بدي است . و ما هميشه محكوميم . كاش محكوميتم تمام شود . كاش

    سلام خانم ملاتبار. به صرف يك غزل درسياه چادر دعوتيد

    در مدينه ميگشتم كه ديدم جواني پير سر به تيزي ديوار ميكوبد

    از دور او را نظاره كردم ديدم بسيار شوريده اوحوال است

    نزديك شدم و گفتم : براي چه ناله ميزني؟.

    ***************

    گفت :

    درس ميخوانم..........

    ادامه در پلخمون......................
    سلام با مطلبي طنز بروزم
    منتظرم

    دلم براي تمام گذشته هايي که نداشتم تنگ شد
    و براي شعري که نيامده بود تا وب نگردي هايم را کامل کند

    هنوز هم نميداونم چرا شاعر شدم
    ولي ژشيمون نيستم و نخوام بود!

    البته فرقي هم نميکند پشيمون شدن با پ نوشته شود يا ژ
    از قديم گفتن اصل نيت است
    و بعضي نيت ها با غرض است
    که ديگر نيت نيست

    سر بزن / نيستم / ولي در را باز گذاشتم
    يا عشق

    بروزم با :

    خبر داغ

    خود بزرگ بيني يا خود بزرگ ( بيني )

    گفتگوي تمدن ها

    پساغزل = غزل پست مدرن ؟!!!!!!

    و يک پساغزل

    با من همراه شو

    با احترام / تورج بخشايشي

    سلام
    يک استکان غزل با چند رباعي بروز شد!!

    سلام

    توي پست جديدت نمي شه نظر داد

    با يك غزل

    تو را من چشم در راهم

    به اميد ديدار

    اميدوارم زودتر با ارامش بيشتر برگرديد

    سلام

    ديدم اينجا رو بستيد جا خوردم حيف بود اخه

    + زهرا هاشمي 

    سلام عزيزم.

    من خيلي وقت بود نيومده بودم اينجا و شعر هاتو نو نخونده بودم..و الان از اين تفاوت شگفت زده شدم ! اين همه شعر پست مدرن!!!

    باز هم دارم مي خونم...مي خونم

    موفق باشي در مسيري كه انتخاب كردي

    سلام
    به صورت اتفاقي با وبلاگتان آشنا شدم
    آخرين دستنوشته هايم در http://babakshams.blogfa.com
    در صورت تمايل سري به وبلاگم بزنيد
    موفق باشيد و برقرار

    سلام
    ممنون از لطفتون
    (توپت در زمين من افتاد)
    فکر ميکنم اگر : توپ تو در .... ميبود، احتياجي در کشيدن "توپ" موقع خواندن نبود.
    خيلي اشکش را نگه مي داشت ، توي چشمش ، همسرش فقط يکبار گريه اش را ديد ، وقتي امام رحلت کرد. دوستش مي گفت: « ما که توي نماز قنوت ميگيريم از خدا مي خواهيم که خير دنيا و آخرت را به ما اعطا کند و يا هر حاجت ديگري که براي خودمان باشد اما صياد تو قنوتش هيچ چيزي براي خودش نمي خواست. بارها مي شنيدم که مي گفت ( اللهم احفظ قاعدنا الخامنه اي ) بلند هم مي گفت از ته دل ...».
    ___________________________________
    سالروز شهادت امير سپهبد صياد شيرازي آن صياد دلهاست

    روحش شاد و يادش گرامي .

    ___________________________________

    سلام و درود بر شما دوست عزيز

    منتظر گلباران نظرات شما در وبلاگ آخر عشق هستم

    اميدوارم همواره موفق و پيروز باشيد.

    ___________________________________

    ابوالفضلي باشي

    يا علي التماس دعا

    اولين شعر خود را در وکرديم
    بيان نظر بدين خدا امواتتونو بيامرزه
     <      1   2   3   4   5      >