• وبلاگ : دم مسيحائي
  • يادداشت : من خودم را به باد مي‏دادم
  • نظرات : 28 خصوصي ، 62 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    راستش من هيچ وقت براي پستم تا به حال كامنت خبر رساني نذاشته بودم تعداد كامنتامم برام مهم نيس چون تو وبلاگ من به خاطر اسمش همه مي آن ولي نمي گن كه اومديم انگار كه معصيت كرده باشن

    راستش دو تا شعر پست را خواندم با اولب زياد حال نكردم يه جاهاييش به خاطر تلفظ كلمات تخصصي در گير درست بودن و نبودن وزن شدم كه باعث شد بي خيال نقدش بشم

    ولي در مورد دومي ارتباط هاي معنايي يك كم كم داشت

    مثلا:

    توپت در زمين من افتاد- عرش دست و دلم کمي لرزيد

    سرنوشت مُقدّست با من- من که در چيدن تو استادم

    فعل چيدن مي آد و در بيت بعد با کلمه خام ظاهرا قرار بوده جمع بشه که نشده از اين طرف ما قبلا در مورد چادر و سنگسار (اينا چه ربطي به هم دارن نمي دونم) داشتيم حرف مي زديم بعد يه هو به توپ ختم شد قبلش هم کلي المان هست که بي کس و باعث وسط شعر ولو ان براي خودشون طفلي ها

    توصيه مي كنم اگر نشريه همين فردا بودي را گير آورديد قسمت نقد شعر هايش را حتما بخوانيد چون در كارهايي كه آنجا نقد شده هم بيشتر ايرادها از اين جنس است و توضيحات مفصل تري در آنجا داده ام

    حالا من منتظر نقدتان هستم

    موفق و پيروز باشيد