• وبلاگ : دم مسيحائي
  • يادداشت : من خودم را به باد مي‏دادم
  • نظرات : 28 خصوصي ، 62 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام عزيزم

    اول يه ممنونم گنده

    براي لطفت

    و نظرت

    و بعد يه شرمنده ي يك كم بزرگ واسه تاخيرم

    الان پارسي بلاگ درسته!!

    مطالبت رو خوندم

    و البته غزل زيبات رو

    تصاوير زيبايي داشت شروع شعرت

    و فقط چند نكته كوچولو:

    (مردمي كردن) به نظرم تركيب جالبي نمياد

    همچنين (تشنه معتاد) مخصوصا كه دو بار هم تكرار شده و دليل اين تكرار رو نمي فهمم

    و همچنين استفاده دو باره از به باد دادن قشنگي اولي رو گرفته و ضربه اش رو از دست داده

    (لاجرم) هم خيلي كلمه سنگينيه . به نظرم استفاده اش نكني بهتره

    موفق باشي هميشه و هميشه

    پاسخ

    سلام فاطمه‌جان. شما بايدم دير كني، منم اگه زير سايه‌ي ضامن آهو مي‌نشستم، همه چي رو تعطيل مي‌كردم خانمم. مردمي كردم و ... برا اين بود كه مثل عرف، مثل عامه كه نبخشيدن رو متأسفانه محور زندگيشون دارن، كه من ازش بيزار بودم ، ولي به اجبار ، خودم هم گويا يه بار چشيدمش. برا همين گفتم: مردمي كردم و نبخشيدم...تكرارِ تشنه معتاد بودن هم تأكيدي بود...شما داده بر بادم و به باد مي‌دادم رو يكي ميدونين؟ به نظرت استاد، جابجاييش معنيشو تغيير نداده؟ به اميد ديدار