• وبلاگ : دم مسيحائي
  • يادداشت : دل تنگي
  • نظرات : 5 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    خداييش يه کم مبهم بود. ولي اگه نظر شما اينه که «همين که نويسنده مي فهمه چي ميگه، کافيه» اون يه حرف ديگس !

    در راستاي نقد يكي از جمله هاتون :

    « نَميِِ بارانِ خدا هم با سكوت فريادش در چرخش گيسوان بافته اش هماهنگي مي كرد »

    * پارادوکس زيبايي در عبارت «سکوت فيادش» به کار برديد ولي به نظر من اگه مي گفتيد «فرياد سکوتش» زيباتر مي شد و همچنين اگه ميگفتيد « پيچش گيسوان بافته اش » جمله ي زيبايتان را زيبا تر مي کرديد.

    * برداشت من از اين جمله اينه که : «عاشقي پديده هاي طبيعت در راستا و همسوي با عاشقي نويسنده است يعني اينکه باران هم در تب و تاب عشق به تکاپو افتاده است » برداشتم درسته ؟

    *در کل بايد گفت احساسات در اين نوشته حرف اول رو ميزند واين خيلي عاليه ولي احساسات صرف کافي نيست.

    اميدوارم انتقادم سازنده باشد ...

    موفق باشيد