سلام خواهر عزيزم
بسيار زيبا بود
انشاءالله كه با آمادگي كامل وارد اين ميهماني شويم.
التماس دعا
سلام خواهر خوبم
چه حس بديه وقتي آدم چشم و گوش دلش رو از دست بده ، وقتي صفاي باطنش كمرنگ بشه ، وقتي تو ظلمت اسير بشه و تو سرماي بي ايماني يخ بزنه خدايا خودت به ماكمك كن و به مار رحم كن تا از اين حال در بياريم ، خدايا شوق پرواز رو در دل ما بنداز و براي ترميم بالهايمان كمكمون كن . خدايا خودت باز هم خودت فقط خودت . يا ارحم الراحمين يا غياث المستغيثين يا انيس القلوب
کوچيک تر که بودم فکر مي کردم بارون اشک خداست ولي مگه خدا هم گريه مي کنه چرا بايد دل خدا بگيره!!!! دوست داشتم زير بارون قدم بزنم تا بوي خدا رو حس کنم اشک خدا را تو يه کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت کمي بنوشم تا پاک و آسماني شوم! آسمان که خاکستري مي شد دل منم ابري مي شد حس ميکرم که آدما دل خدا رو شکستند و يا از ياد خدا غافل شدند همه مي گفتند باران رحمت خداست ولي حس کودکانه من مي گفت خدا دلش از دست آدما گرفته
سلام.حال شما خوبه؟كوچولو هاي شيطونتون خوبن؟از اردوي طهورا تا حالا صداتون هنوز توي گوشم كه به وبلاگ نويسي تاكيد و تشويق ميكرديد . بنده هم اطاعت امر كرذم.حالا نمي خوايد يك نظري بندازيد ؟ منتظرم / راستي از به روز شدن وبلاگتون با خبرم كنيد .ممنون
به نام حضرت دوست
خواهرم سلام
نوشته ات واگويه سوز دل آدمي است ، آدمي كه بوي وطن مي شنود و به ياد مي آورد كه دور از سر و سامان خويش در زنداني طلايي جان مي كند.
نم نم اشك و بغض گلوگير حاصل من بود از ترواش قلت ( كه هماره اينچنين مانا باد ) .
ماه رمضان مي آيد و ما ميهمان سفره معشوق مي شويم گر چه لباس تقوي را ژنده كرده ايم و گريبان حيا را در محضر دوست دريده ايم . واي بر من و آن كه چون من است ! به كدامين روي قدم در مهماني محبوب ميگذاريم . اگر نبود اميدمان به كرم صاحب خانه هرگز بر گرد حريم او پيدايمان نمي شد از خجلت . باشد كه در مهماني لايق ميزباني شويم و آنكه اين ماه ميزبان ماست براي هميشه مهمانمان شود .
در لحظات انس با يگانه معشوق عالم و آدم، مرا نيز ياد كن كه سخت محتاجم و سخت تر تهي دست .
عقلت پر نور ، عشقت پر شور و قلبت به عشق حق پر سرور باد .
به نام خدا
سلام خسته نباشيد.
به اميد و ياري خداوند باري تعالي توفيق شد تا اين بار قسمتي از خطبه ي 182 نهج البلاغه را با مختصري توضيح که خود بنده ي حقيرم به آن اضافه کرده ام در صفحات وبلاگ جاي دهم.
بسيار بسيار خوشحال مي شوم اگر با صفاي خويش کلبه ي حقيرانه ي مرا عطراگين کنيد.
ياعلي خدانگهدار
سلام خانومي...
چطوري...
ماه رمضون منو يادت نره دعا كن آدم شم
دعا كن بالهامون رو دوباره باز كنيم و پرواز رو شروع كنيم.
يك سال تموم با بالهامون جاهايي رفتيم كه نبايد مي رفتيم.حالا فصل پرواز دوباره شروع شده.
سلامبلبلي برگ گلي در منقار داشت وندر آن برگ و نواخوش ناله هاي زار داشتگفتمش در عين وصل اين ناله و فرياد چيست؟!!1گفت ما را معشوق در اين کار داشت
بشنو ناله شهدا را و لبيک گو
بيا بشنو التماس دعا ياعلي
سلام
اميدوارم حالتون خوب باشه
يه ياد يه شعر از محمد علي بهمني افتادم :
آسمان ها گله دارند : زما سير شديد
بسکه بر خاک نشستيد زمين گير شديد
پي اکسير بريديد زگهواره تان
وايتان باد ، نجستيد و چنين پيرشديد
سر آن بار امانت چه بلا آورديد
که به جرمش همه مستوجب زنجير شديد ؟
هر چه دفتر- ورقي بود ز توصيف شما
يادتان رفته که با دست که تحرير شديد
همه جان و همه احساس رهاتان کرديم
چه گذشته است ؟ به بي روحي تصوير شديد
صورتي مانده از آن سيرت و آن هم بي اصل
بسکه هر آينه در آينه تکثير شديد
ديو مي رفت در اين چشمه به تطهير رسد
بر شمايان چه گذشته ست که تبخير شديد
باز هم موعظه تان راه به تاثير نبرد
آسمان ها! که به يک شعبده تسخير شديد
ما که تبخير شماييم . شمايان آيا
روي اين خاک چه ديديد که تقطير شديد
«