به نام حضرت دوست
خواهرم سلام
نوشته ات واگويه سوز دل آدمي است ، آدمي كه بوي وطن مي شنود و به ياد مي آورد كه دور از سر و سامان خويش در زنداني طلايي جان مي كند.
نم نم اشك و بغض گلوگير حاصل من بود از ترواش قلت ( كه هماره اينچنين مانا باد ) .
ماه رمضان مي آيد و ما ميهمان سفره معشوق مي شويم گر چه لباس تقوي را ژنده كرده ايم و گريبان حيا را در محضر دوست دريده ايم . واي بر من و آن كه چون من است ! به كدامين روي قدم در مهماني محبوب ميگذاريم . اگر نبود اميدمان به كرم صاحب خانه هرگز بر گرد حريم او پيدايمان نمي شد از خجلت . باشد كه در مهماني لايق ميزباني شويم و آنكه اين ماه ميزبان ماست براي هميشه مهمانمان شود .
در لحظات انس با يگانه معشوق عالم و آدم، مرا نيز ياد كن كه سخت محتاجم و سخت تر تهي دست .
عقلت پر نور ، عشقت پر شور و قلبت به عشق حق پر سرور باد .