• وبلاگ : دم مسيحائي
  • يادداشت : ابليس ،دشمن قسم خورده
  • نظرات : 1 خصوصي ، 23 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدا

    ممنون كه سر زديد و نظر داديد

    يك معلم قرآن داشتم كه يك روز حكايت قابل تاملي را برايم تعريف كرد او گفت:

    روزي شيطان با مردي قرار مي گذارد تا در يك زمان صبح تا غروب با هم مسابقه بدهند تا معلوم شود كداميك فريبكار ترند عصر همان روز مرد در حالي پيش شيطان مي آيد كه هزار نفر را فريب داده و نيز دو روستا را به جنگي خونين بر سر آب واداشته است ولي ششيطان تنها يك زن و مرد نا محرم را به زنا واداشته بود مرد با حالت تمسخر مي گويد شيطان كه مي گويند اين بود؟ بابا من انسان هزار نفر را فريب دادم دو روستا را به جان هم انداختم ن وقت تو تنها باعث يك زنا شدي شيطان مي خندد و مي گويد خوب عادت من اين است كه يك نفر را فريب دهم تا او مجانا به من كمك كرده و هزار نفر را فريب دهد؟!

    در اين رابطه حكايت زياد است مثلا عابدي كه شيطان در نقش يك عابد خستگي ناپذير بر او ظاهر شد و چون آن مرد ديد شيطان بيشتر از او نماز مي خواند بدون هيچ استراحتي و دائما ذكر مي گويد و... علت را پرسيد و شيطان گفت كه با فلان زن زنا كردم و چون ياد آن گناه مي افتم براي توبه نماز مي خوانم و ذكر مي گويم و مرد عابد براي آنكه بيشتر عبادت كند و آني از خدا غافل نگردد رفت تا زنا كند البته شنيدن علت اقدام مرد توسط زن فاحشه هم مرد را به خود آورد و هم زن را به پاكي كشاند (آن زن به مرد مي گويد حال كه ماجراي تو را شنيدم بگذار چيزي بگويم من مطمئن هستم كه او شيطان بوده زيرا هيچ مردي را نيافتم كه با من زنا كند و در نتيجه ي آن عابد درستكار شود!) البته ماجرا تفصيل بيشتري دارد...

    دوباره منتظر شما هستم

    موفق و پيروز باشيد

    يا علي