سلام
اومدم که نقدش كنم ( البته اگه اجازه بديد ! )
در رباعي اول مايه هاي رمانتيکي شعر خيلي دل نوازند و به مخاطب يه شور خاص مي ده ، به خصوص به خاطر اينکه اين رباعي ترانه وار سروده شده اين ويژگي بيشتر به چشم مياد ولي ايرادي که داره توي مصرع اولشه که وقتي خونده ميشه کم بودن يک هجا کاملن احساس ميشه اگه گستاخي من رو ببخشيد و بذاريد دست ببرم داخل شعرتون ميشه گفت « آي خدا ! لحظه ي افطاري دعامون مي کني » و اينکه اين بخش شعر که مي گيد « ما را جدامون » يه نوع تکرار و اضافه گويي مخاطب رو آزار مي ده يعني ضمير متصل در " جدامون " با "ما " دو تاشون يه کار انجام ميدن ! ولي با اين وجود باز هم مي گم که زبان صميمي و خودموني شعرتون ( مخصوصن مصرع سوم ) من يکيو که به وجد آورد ....اين ايراد هايي هم که گفتم ريزه کاري بودن و گرنه کلّت رباعيتون حرف نداره !
در مورد دومي هم بايد بگم که هم از نظر وزن و هم از نظر چند شاخصه ي ديگر رباعي با رباعي سازگار نيست در واقع بهتر بگم : رباعي 12 وزن مخصوص به خودش رو داره ! ( که گمان نکنم توي اونا قرار بگيره اين دومي ) ولي اگه اون رو ادامه بديد يه غزل ناب از تووش در مياد
موفق باشيد و من رو حلال کنيد به خاطر پر رويي زياده از حدّم !