• وبلاگ : دم مسيحائي
  • يادداشت : فقط براي نگاهي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مريدنور 

    سلام و ارادت خواهر بزرگوار.

    رباعي شمارا خواندم ياد اين مصرع افتادم

    پريشان كن سر زلف سياهت شانه اش با من...

    وقت سحر دعاي براي همه...

    پاسخ

    سلام از بنده ست . شعر جالبي رو به ذهنم آورديد . منهم شديدا اين غزل رو دوست دارم....به چه مانند کنم موي پريشان تو را؟به دل تيره شب؟به يکي هاله دود؟يا به يک ابر سياه-که پريشان شده و ريخته بر چهره ماه؟به نوازشگر جان؟يا به لطفي که نهد گرم نوازي در سيم ؟يا بدان شهله شمعي که بلرزد به نسيم؟.....دعاگوتون هستم. شما هم