• وبلاگ : دم مسيحائي
  • يادداشت : ((تنها به این بهانه که بارانی ات کنند ))
  • نظرات : 0 خصوصي ، 37 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    قبلا ها وقتي يكي مي گفت عاشق شدم يه جورايي توي دلم مي خنديدم ...
    از مي پرسيدم عاشق چي شدي ؟!!! عاشق قيافش ؟ عاشق اخلاقش ؟ عاشق سكناتش ؟ عاشق هيكلش ؟ عاشق چي آخه ؟
    چند سالي بيش نمي گذره كه مي بينم نه مي شه يه دفه با يه نگاهم عاشق شد ... در اين صورت فكر مي كنيد راه حلش چي باشه كه عاشق نشيم ؟ ها ؟
    * تنها چيزي كه به ذهنم رسيد اينه ( كنترل نگاه )
    يعني مواظب نگاهمون باشيم و توكل كنيم به خدا و اون طوري زندگي كنيم كه اولا رضاي خدا درش باشه و دوما طوري كه انتظار داريم طرف مقابلمون هم باشه و خدا بهمون عنايت كنه ...
    ( اون وقته كه خدا عنايتي مي كنه انشاالله و اوني كه بايد تو باهاش زندگي كني رو از طريقي كه خودش صلاح مي دونه برات مي رسونه پس چرا انقدر دست و پا مي زني هاااااااااااااا ؟ )
    اخلاقش خوب باشه ؟ پس بايد تمرين كنيم اخلاق خوب داشته باشيم/
    عادات منفي نداشته باشه ؟!!! پس بايد تمرين كنيم عادات منفي رو در خودمون كمرنگ كنيم و تا به آنجا پيش بريم كه حذفش كنيم ...
    نمازشو اهميت بده ؟!!!!!!!!!! پس بايد همين الان بلند شيم و بريم نمازمونو كه عقب افتاده بخونيم ... يااااا علي /.