وبلاگ :
دم مسيحائي
يادداشت :
شب آمدو دل تنگم هواي خانه گرفت
نظرات :
12
خصوصي ،
29
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
بيسيم چي
سلام.درباره اتفاق اول:من كه از كار اون بنده خدا شرمنده شدم،نمي دونم چرا خودش...؟اما درباره اتفاق دوم:من سيد نيستم(راضي ام به رضاي خدا) اما هميشه بي بي رو،مادر صدا مي زنم.وقتي حضرت رسول(ع)مي فرمايند:«من و علي پدران اين امت هستيم»،آيا دليلي وجود داره كه مادر صدا نزنم همه هستيم رو.آيا هدف ذكر،چيزي جز فكره؟مشكل از دلاي زنگار گرفته خودمونه كه وقتي حسين مي شنويم،هيچ اتفاقي تو اين دل صاحب مرده نمي افته.مشكل از قلوب بيمار خودمونه كه از«يا زهرا»همون چيزي رو برداشت مي كنيم كه از«به اميد ديدار»و«مي بينمت»و«باي»،برداشت مي كنيم.تا حالا،دو-سه بارشده كه همين يا زهرا گفتناي شما،اشك رو تو چشام آورده.آيا اجر و ثواب شما،با مداحان اهل بيت،فرق خواهد داشت؟ يا علي...