با سلام،
نمي دانم چه مي خواهم بگويم ......... زبانم در دهان باز بسته است در تنگ قفس باز است و افسوس .... كه مرغ بال آوازم شكسته است نمي دانم چه مي خواهم بگويم ........ غمي در استخوانم مي گدازد خيال ناشناسي آشنا . . . آري حقيقتا چه بايد گفت ؟ تو اي روح آسماني، آن را بدست آورده اي و اما من . . .